اگه یه روز نشه که دیگه با تو باشم
برات می نویسم خدا نخواست ما با هم باشیم
ولی بدون اون روز روزه مرگ عشق منه
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم باتمام وجود
داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم: به خاطرهیچکس ...
پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد می کشید
به خاطر تو ، با یه بغض غمگین بهش گفتم: به خاطرهیچکس ...
ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟
در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت:
به خاطرکسی که به خاطرهیچ زندست...
////////////////////////////
امشب گریه میکنم .گریه میکنم برا تو برای خودم برای
تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن. برا ی تمام اون
چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی. امشب گریه
میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل
عاشق.برای تو...برای تو....و به پاس احترام تمام
تحقیرهایی که از دیگران شنیدم وهنوز شکست نخوردم
سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی.....
گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر
باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته
ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر
باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده